درپانزدهم دی سال 1357 نقشه جدید آمریکا برای آرام کردن مردمی انقلابی آشکار شد. نقشه این بود که یک چهره به ظاهر ملی ، ابتدا نخست وزیر ایران شود و حاضر باشد که غیر از حکومت اسلامی به برخی از خواسته ها و مطالبات مردم توجه کند. شاه نیز از کشور خارج شود. به عبارت بهتر بختیار مامور بود که برای جلوگیری ازایجاد حکومت اسلامی همه گونه امتیازی را ولو موقت و دروغین به مردم بدهد . امام خمینی( ره) مانند همیشه نستوه و هوشیار بلافاصله حکومت بختیار را غیر قانونی خواند و مردم نیز در تظاهراتی که علیرغم وعده های بختیار باز هم به خاک و خون کشیده می شد ند فریاد برآوردند " نه شاه می خوایم نه شاپور" و یا "بختیار نوکر بی اختیار" . پس از انقلاب اسلامی برخی از بازماندگان رژیم سابق از امثال بختیار به عنوان افرادی که مغزمتفکر ملی بودند یاد می کردند و از این که آنان به خارج از کشور گریختند اظهار تاسف می کردند . اما امام خمینی( ره) در هشتم دی ماه سال 1358 در دیدار با گروه امداد تهران خاطر نشان کردند :
" مملکت مال خود شماست، مال جوانهای ماست... جوانها، جوانهای دانشگاهی، جوانهای اداری، آنهایی که پیوند با ملت داشتند، بازاری، کشاورز، کارگر، همه اینها، آن طبقه بالا به ما کاری نداشتند حالا هم کارشکنی میکنند و همه چیز میخواهند، می گویند مغزها فرار کردند، بگذار فرارکنند، جهنم که فرار کردند، این مغزها مغزهای علمی نبودند، این مغزها مغزهای خیانتکار بودند والا کسی از مملکت خودش فرار می کند به آمریکا؟! ازمملکت خودش فرار میکند به انگلستان و زیر سایه انگلستان میخواهد زندگی بکند؟! پیوند میکند با بختیار (شاپور بختیارآخرین نخست وزیر شاه) و امثال بختیار که مملکت ما را به تباهیکشیدند؟! این مغزها بگذار فرار کنند، بهتر که فرار میکنند، غصه نخورید برای اینها، برای اینها که کشته شدهاند غصه نخورید اینقدرها. برادرها! خودتان بیدار باشید که این مغزهایی که دارند فرار میکنند این مغزهاست که شما را به تباهی کشیدهاند، این مغزهاست که نگذاشتند جوانهای ما تحصیل کامل بکنند، اینها باید هم بروند، باید هم فرار کنند. "