درچنین روزی در سال1285هجری شمسی پروین اعتصامی فرزند یوسف اعتصامی آشتیانی ( اعتصام المالک ) شاعر بر جسته ایرانی به دنیا آمد . وی در دوره کودکی به فراگیری زبان های عربی و انگلیسی مشغول شد .او پس از طی تحصیلات مقدماتی ، به ادبیات گرایید و در سرایش شعر فارسی به یک یاز قله های ادبیات فارسی بدل شد . مجموعه اشعار او شامل 248 قطعه ( قصیده ، مثنوی و قطعه ) است . تعداد 65 قطعه از آن حالت مناظره گون دارد ، که هدف آن ها بیان پندهای اخلاقی است . وی در سال 1320 ه ش در تهران و بر اثر بیماری حصبه دار فانی را وداع گفت . آرامگاه او در قم واقع شده است .
روزی گذشت پادشهی از گذرگهی فریاد شوق بر سر هر کوی و بام خاست
پرسید زان میانه یکی کودک یتیم کاین تابناک چیست که بر تاج پادشاست
آن یک جواب داد چه دانیم ما که چیست پیداست آنقدر که متاعی گرانبهاست
نزدیک رفت پیرزنی کوژپشت و گفت این اشک دیدهی من و خون دل شماست
ما را به رخت و چوب شبانی فریفته است این گرگ سالهاست که با گله آشناست
آن پارسا که ده خرد و ملک، رهزن است آن پادشا که مال رعیت خورد گداست
بر قطرهی سرشک یتیمان نظاره کن تا بنگری که روشنی گوهر از کجاست
پروین، به کجروان سخن از راستی چه سود کو آنچنان کسی که نرنجد ز حرف راست